از خوشخيم تا بدخيم.
دهم ارديبهشت مرحله دوم انتخابات مجلس دهم شوراي اسلامي برگزار ميشود، از ميان برگزيدگان مرحله دوم بعضيها خيلي راحت خود را به صندليهاي سبز بهارستان نزديک ميبينند و بعضي هم دارند تلاش ميکنند تا... اين روزها شنيدن مناظره دو نماينده اصولگراي انتخاب شده براي مرحله دوم اين انتخابات در اولين ماه سال 1395 خالي از لطف نيست.
اولي: من از اين که در مرحله دوم انتخابات مجلس دهم با تو به فينال آمدم از يک جهت خوشحالم و از يک جهت غمگين هستم. خوشحالم چون از بين ما دو نفر هم فکر يکي وارد مجلس ميشود و غمگين هستم چون همه خواهند گفت آنها بدون روبرو شدن با يک حريف قدر وارد مجلس شدند.
دومي: برو خدا را شکر کن که در حوزه انتخابيه ما رقيب اصلاحطلب وجود نداشت چون به قول «رضا مارمولک» در فيلم کذايي «کمال تبريزي» که گفت: مال خوب روي زمين نميمونه، در همان دور اول شما اولين نفري بودي که بايد غزل خداحافظي از نماينده شدن را سر ميدادي.
امروز بايد خوشحال باشي که با من رقابت داري وگرنه از حالا تا بعد از اعلام نتيجه انتخابات 10 ارديبهشت چشمانت خواب راحت به خود نميديدند.
اولي: ببخشيد شما سلطان بانوي اصولگرايان هستي يا سلطان بانوي اصلاحطلبان؟ از حالا داري براي من که مثل خودت اصولگرا هستم خط و نشان ميکشي.
دومي: ببين داداش اصولگرا، من امروز به طور ناشناس مثل افراد پليس نامحسوس داخل اتوبوس مسافربري بين شهري مسافت زيادي را با مردم طي کردم.
به جاي غذا خوردن در رستورانهاي بين راهي مثل بچههاي مهدکودک چندين لقمه سيبزميني و نعنا با نان بيات شده از همان مردمي که قرار است به من يا تو راي بدهند گرفتم و به کمک چند بطري آب معدني فرو دادم و به حرفهاي آنها گوش دادم با خودم گفتم اگر آنها مرا شناختند که پز مردمي بودن ميدم و اگر شناخته نشدم از لطف و همنشيني با مردم خوب و مهربان کشورم آن هم براي حداقل يک بار بهره ميبرم، اما نکته مهم اين بود که مردم درباره ما دو نفر اظهارنظرهاي جديدي ميکردند چنانچه برايت بگويم آن وقت بايد سريعا خود را به بيمارستان و آزمايشگاه تشخيص برساني.
اولي: من قبل از انتخابات هفتم اسفند 94 نزد پزشک معتمد خانواده رفتم و يک دوره آزمايش کامل سلامت دادم مشکلي ندارم بهتر است تو به فکر خودت باشي.
دومي: بنده ی خدا ، مردم داشتند درباره من و تو با هم صحبت ميکردند آنها ميگفتند فلاني، منظورشان تو بودي از اصولگرايان بدخيم است و نبايد به او راي داد و بدون آن که متوجه با شند من در کنارشان هستم ميگفتند: فلاني، منظورشان من بودم از اصولگرايان خوشخيم است بهتر است به او راي بدهيم.
اولي: اين اصطلاحات تاکنون در انتخابات سابقه نداشته است بيا با هم توافق کنيم و پيمان ببنديم مثل قانون بعضي از رشتههاي ورزشي وقتي در مسابقات جهاني و المپيک دو ورزشکار با هم مساوي ميشوند هر دو نفر را روي ترازوي ديجيتالي ميبرند و وزنکشي نفر برتر را تعيين ميکند ما از همين حالا به روي ترازو برويم هر که وزنش کمتر بود به نفع ديگري کنار برود تا قصه خوشخيم و بدخيم در جامعه مطرح نشود!
دومي: «در حالي که دستي به برآمدگي شکمش ميکشد» ميگويد: البته پيشنهاد خوبي است من تا چند روز ديگر نظرم را براي حضور در صحنه وزنکشي اعلام خواهم کرد!