گم شدن 17 پرونده فساد اقتصادي.
اولي: شنيدي يکي از نمايندگان مجلس دهم گفته: 17 پرونده فساد اقتصادي در مجلس مفقود شده؟
دومي: مگه پرونده هم گم ميشه؟ ما شنيده بوديم قبلا يک دکل نفتي گم شده اما گم شدن پروندههاي کاغذي خيلي عجيبه!
اولي: داري قيقاج حرکت ميکني متوجه منظورت شدم.
دومي: بايد از جناب نماينده مجلس پرسيد شما مگر سر کارتان حاضر نبوديد هر روز ميرفتيد به پروندهها سرکشي ميکرديد تا اين اتفاق نيفتد.
اولي: دقت نکردي اين نماينده سابقه وجود 17 پرونده فساد اقتصادي در مجلس دوره هشتم را گزارش دادند، چون در دوره نهم نماينده نبودند بعد از چهار سال دو بار نماينده شدند و بلافاصله رفتهاند در مکاني که پروندهها بايد باشد ولي گويا پروندهها سر جايش نبوده!
دومي: اينجاست که ارزش تکنولوژي جديد و فضاي مجازي معلوم ميشه اگر اين نماينده همون موقع که داشتند پروندهها را در محل مربوطه قرار ميدادند با گوشي هوشمند يک عکس سلفي با اونا ميانداختند و سريع بارگذاري ميکردند تو فضاي مجازي ديگه مطمئن باش پروندهها رو کسي گم نميکرد.
اولي: اين حرفها چيه ميزني بارگذاري و سلفي انداختن کار افراد بيکاره نه نماينده مجلس!
دومي: قربونت برم من، ببين من ديگه کي هستم، در کشورمان سي و چند ساله که يک پديدهاي به نام ايستادن در صف رونق گرفته افراد هر جا چند نفر و پشت سر هم ميبينند زود ميپرسند شما آخرين نفري يا آخرين نفر کيه؟ و بعد از لحظهاي نفر آخر شدن اين قصه ادامه پيدا ميکند و تازه طرف متوجه ميشه که تو چه صفي ايستاده و اگر براساس ضرورت خواسته باشد صف رو ترک کند حتما بايد به نفر جلويي يا پشت سر يادآوري کند که من دارم ميرم و برميگردم تا نوبت محفوظ بمونه، اين جناب نماينده صف رو ول کرده رفته بعد از چهار سال آمده حال صفي وجود نداره که بدونه پروندهها کجاست بازم ميگم اگر يه سلفي ميانداخت الان مدرک تو مشتش بود.
اولي: با اين طول و تفسير يعني خود و نماينده که اين حرف و زده مقصره؟
دومي: دنبال مقصر گشتن وظيفه ما نيست و هيچ ربطي هم به ما نداره تو هم لطف کن حرف تو دهن ما نگذار.
دوش آگهي ز يار سفر کرده داد باد
من نيز دل به باد دهم هر چه بادا باد
کارم بدان رسيد که همراز خود کنم
هر شام برق لامع و هر بامداد باد