گوشهای شکسته پیش پرده.
در جامعه ورزش دنیا افراد گوش شکسته نماد ورزشکاران و قهرمانان رشتههای ورزشی کشتی و رزمی هستند.
پرده اول
پشت چراغ راهنمایی در میدان تختی تهران راننده یک تاکسی نارنجی رنگ با دو گوش شکسته در حالیکه لم داده لنگ حمام قرمز رنگی به گردن انداخته و آنقدر خسته است خم شده و سینهاش مماس برغربیلک فرمان است بدون توجه به عمومی بودن تاکسی گردشیاش با صدای بلند ترانه قدیمی را میخواند:
منصوره بیا، بیا بهر خدا رحمی بنما بر دل زارم/ منصوره نکن بهانهگیری، هجرتو کشاندهام به پیری.
منصوره کجایی/ منصوره کجایی
پرده دوم
وزن و آهنگ ترانه مرا به نزدیکی تاکسی میکشاند با کمی تلاش به سمت راست وسیلهاش آینه به آینه با رعایت آئیننامه راهنمایی و رانندگی رفتم در باد ماشینش میخوابم بدون اینکه قادر به دیدنم شود به محض گفتن، سلام داش، چراغ سبز میشود، در چشم بهم زدنی از یک به دو از دو به سه... پا روی گاز با سرو سینه میزون به تاخت میرود در مراقبت از او چشم بر نمیدارم پشت چراغ بعدی حالا بغل به بغل هستیم همین که میگویم:
خواننده ترانه کیست؟ به خاطرات گذشته میروم.
پرده سوم
به یاد دیالوگهای فیما بین پدرم با افراد گوش شکسته در سالهای خیلی دور میافتم همیشه برایم سئوال بود چرا بعضا اشخاص گوش شکسته به پرسش پدر جواب نمیدادند و در مواردی مذاکرات آنها ادامهدار میشد، عموما پدر به این افراد میگفت: سروزنی؟ اگر فرد مورد پرسش سکوت میکرد، پدرم بلافاصله میگفت: طرف «لای دری» است و من متوجه نمیشدم قصه چیست.
پرده چهارم
خیابان شمال پارک شهر تهران محله سنگلج درست روبروی زورخانهای که امروز با تابلو زورخانه شهید فهمیده قابل شناسایی است چند نفر در حالیکه همهگی کوله پشتی روی دوش دارند و گوشهای چپ و راستشان شکسته! چه عرض کنم؛ بهتر است.
این دو عضو از آناتومی بدن آنها مثل قطاب یا گوش فیلهایی است که در ماه مبارک رمضان قنادیها برای روزهداران و دیگران تهیه میبینند؛ با پدر سینه به سینه میشوند، اولین کلام منعقده بعد از سلام از طرف ابوی، قصه سروزن هستی؟ گفتوگوی آنها آنقدر به نظرم تخصصی میآید که از گوش دادن به آن صرفنظر میکنم و بعد از چند دقیقه این بار من شروع میکنم و از پدرم قصه سروزن هستی، را جستوجو میکنم. او میگوید: اشخاصی که در اثر انجام ورزش کشتی گوششان شکسته است میدانند سروزن هستی؟ چپ گارد یا راست گارد هستی؟ یعنی چه، با آنها مذاکره تا کجا تمرین میکنی؟ مربیات کیست؟ بچه کجایی؟ چه مقامی داری؟ ادامه پیدا میکند اما آنکه به کلمه سروزن هستی؟ مات مات نگاه میکند معلوم است گوشش را «لای در» گذاشته است و عمدا آنها را شکسته است.
پرده آخر
اصطلاح گوش «لای در» گذاشتن را تمام ریاضت کشیدگان ورزش کشتی میدانند، در دنیای توسعه یافته و مدرن ارتباطات و تکنولوژی دیجیتالی امروز خیلیها واژه گوش «لای در» گذاشتن را نمیدانند چیست. تازه داشت سال جدید میآمد که خبر شکسته شدن گوش چند نوجوان کشتی گیر توسط یکی از مربیان سازنده این ورزش در استان آذربایجان غربی با اخبار سیل و خرابیهای ناشی از آن تنه به تنه شد و در راس قرار گرفت، البته مربی صادر کننده گوشهای شکسته موقعیت زمانی را شناسایی کرده بود. او با نیم نگاهی به حوادث غیر مترقبه حادث شده و تعطیلی دو هفتهای اول فروردین ماه و از همه مهمتر عدم حضور تنها فرد گوش شکسته که نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی از استان اوست به دلیل ایام عید و بالا آمدن آب دریاچه ارومیه که تمام توجهات را به خود جلب کرده بود، با انگیزه بالا دست به کار شده و گوشهای شاگردان باشگاه خود را شکسته است، البته رییس نداشتن فدراسیون کشتی هم بیاثر نبوده است!